گفتاری درباره ارکان و ابعاد حکمرانی دینی
حجتالاسلام ملکزاده گفت: در حکمرانی مطلوب اسلامی، افزون بر چگونگی حکومت، شخص حاکم از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است و ویژگیهای لازم در شخص حاکم با ظرافت تعیین شدهاست.
حجتالاسلام والمسلمین دکتر محمدحسین ملکزاده، مدرس حوزه و دانشگاه، در چرایی طرح حکمرانی اجتهادی گفت: در دوران جدید و در شرایط و موقعیتی که امکان تشکیل حکومت اسلامی و اداره جامعه بر اساس دیدگاههای اسلامی تا حدود زیادی فراهم شده و حکومتی بهنام جمهوری اسلامی شکل گرفته است، طبعاً پرسشهای تازهتری پیشِروی فقیهان و فقه و فقاهت قرار گرفته است که باید به آنها پاسخ دهند.
وی افزود: در دورهای که حکومت جُور باشد و دستگاه فقه و فقاهت در حاشیه باشد و با آن کاری نباشد، در حقیقت فقها میتوانند در جایگاه یک منتقد از شرایط موجود انتقاد کنند، اما زمانی که کار در دست فقها قرار گرفت، انتظار میرود که آن آرمانها و انتقادات به دیگران را جامه عمل بپوشانند و به انتظار در بیاورند. بنابراین یکبار بسیار سنگین بر دوش فقه و فقاهت است.
استاد حوزه با تصریح به این نکته که حرکت حوزههای علمیه بهمراتب تندتر از دوران گذشته شدهاست، گفت: مسائلی که به سراغ ما آمدهاند، حرکتشان آنقدر سریع است که پرتحرکی حوزههای علمیه در مقابل آن اصلاً به دید نمیآید.
دکتر ملک زاده در تبیین نظریه حکمرانی اجتهادی ابراز داشت: نظریه حکمرانی اجتهادی در واقع تلاشی است تا ما بتوانیم با یک صورتبندی تازه از تراث علمی و فقهی خودمان و از داشتههایی که تا الان در اختیارمان بوده، متناسب با زمان و مکان و نیازها و مسائل عصر حاضر پاسخگوی مشکلات و مسائل باشیم. در حقیقت پیش از مطرح شدن این نظریه، کلان نظریه تفقه جامع مطرح شدهاست و پس از طرح کلان نظریه تفقه جامع و در ذیل آن نظریه حکمرانی اجتهادی مطرح شدهاست.
وی افزود: برای اینکه ما به حکمرانی اجتهادی برسیم، مسیر نسبتاً طولانی را طی کردیم و نیازمند بازنگری و تعریف برخی از مفاهیم و اُموری بودیم که تا الان وجود داشته است؛ اما آن تعریفهایش نیازمند بهروز شدن است. همچنین ظرفیتهایی را تا به امروز داشتیم، اما از جهاتی استفاده نمیشده و فقط در یک جهات خاص مورد استفاده قرار میگرفتهاست.
حجتالاسلام ملکزاده در اهمیت حجیت ابراز داشت: عنوان اساسی و راهگشای دیگر برای ورود به ساحتهای جدید و پاسخگویی به نیازهای تازه، عنوان «حجیت» است. این مفهوم فوقالعاده مهم است و جزو تعابیر و مفاهیم سرنوشتساز است. بسیاری از چالشها و محل نزاع در میان طرفین و… در حقیقت ریشه در حجیت دارد.
استاد حوزه و دانشگاه با توصیف حکمرانی اسلامی در عصر غیبت به حکمرانی اجتهادی گفت: این حکمرانی یعنی تدبیرِ اجتهادیِ اُمور عمومی، مبتنی بر تفقه جامع. در ادبیات سیاسی در غرب، از تعبیر حکمرانی خوب استفاده میشود؛ اما ما در اینجا برای یاد کرد از حکمرانی اجتهادی، از تعبیر حکمرانی مطلوب استفاده کردیم.
ارکان حکمرانی
وی در تبیین ارکان حکمرانی گفت: حکمرانی دارای سه رُکن است: رکن اول سیاستگذاری، رکن دوم تنظیمگری و رکن سوم، خدمات عمومی است. در میان این سه رکن، سیاستگذاری مهمترین رکن حکمرانی است. تا جایی که حتی بر اساس برخی تعاریف، اساساً حکمرانی با سیاستگذاری در امور عمومی، گاهی یکی در نظر گرفته میشوند. (طبیعتاً البته یکی نیستند) در گفتمانسازی ما دو محور را مورد توجه قرار میدهیم: ۱- اجماع نخبگانی. ۲- اقناع اجتماعی.
بنابراین در واقع حکمرانی مطلوب و خوب علاوه بر سیاستگذاری، تنظیمگذاری دارد و بخش مهم تنظیمگذاری، مقرراتگذاری است. اما علاوه بر اینها گفتمانسازی نیز مطرح است. (با دو محور عرض شده) اگر این گفتمانسازی با دو محور مذکور انجام نشود، در حقیقت حکمرانی بهدرستی صورت نخواهد گرفت.
وی با تصریح به اینکه مهمترین رکن حکمرانی، سیاستگذاری است ادامهداد: در خود سیاست-گذار، نقطه اساسی تصمیمگیری است و باز در تصمیمگیری، نکته اساسی حل مسئله است. بنابراین در حقیقت اگر بخواهیم مسئله را ساده و نکات جانبی را حذف کنیم، هستهی سخت حکمرانی، حل مسئله است. آن چیزی که اصل حکمرانی را دستخوش تغییر میکند و تمایز اساسی میان نظریات مختلف حکمرانی و انواع حکمرانی را ایجاد میکند، همین چگونگی حل مسئله است. حل مسئله اگر متفاوت باشد، حکمرانی نیز متفاوت خواهد بود.
وی افزود: اگر شما قانون اساسیای بر اساس مبانی اسلامی بنویسید و…؛ لکن در مسائل اجتماعی و کلان، وقتی بخواهیم به حل مسئله بپردازیم، اگر این مسئله در اختیار سکولارها باشد و اتاقفکرها و اندیشکدهها نیز در اختیار آنها باشد؛ آنگاه با وجود مبانیِ اسلامی و طلبگی؛ همهی کارها و حتی حل مسائل در اختیار سکولارهاست و آنها چنین القا میکنند که برای حل فلان مسئله اجتماعی، چنین راه-حلی وجود دارد و اگر این راهحل، به منسه ظهور برسد؛ به نتیجه میرسیم.
استاد حوزه در نتیجهگیری از بحث و انتقال حل مسئله سکولار به حل مسئله دینی گفت: اگر حل مسئله از حل مسئلهی سکولار منتقل و تغییر و تبدیل به حل مسئله دینی و اسلامی نشود که این حل مسئله (دینی و اسلامی) همان حل مسئله اجتهادی است؛ ما هرچه هم که صورت و ظاهر حکومت و نظام حکومتی را اسلام، نامگذاری کنیم، اما در حقیقت سکولار خواهیم بود و از روشهای آنها بهره میگیریم و به همین جهت ما دائماً در حال تناقض هستیم. اما هرجا که با مشکل و آفتی مواجهه شویم، این حکومت دینی است که باید پاسخگوی آن باشد و در این مرحله سکولار بهکنار میرود.
وی با انتقاد از بعضی افراد و مراکز، در راستای حل مسأله دینی گفت: انسان از برخی افراد و مراکز انتظار ندارد، اما گاهی در آن مراکز و مؤسسات به صراحت میگویند که این مباحث چیست و چه معنی دارد! (تفکر عجیبی دارند) و معتقدند که روحانیت اصلاً نمیتواند به این مباحث ورود پیدا کند. برخی افراد را نیز داریم که واقعاً دنبال حل مسئله اجتهادی و اسلامی و دینی نیستند و برخی هم اساساً تعریف خاصی از حل مسئله دینی دارند و میگویند هرجور حل مسئلهای که منجر به سربلندی حکومت و جمهوری اسلامی ایران شود، حل مسئله دینی است و هر نوع مسئلهای که ما را به موفقیت برساند و کارآمدی جمهوری اسلامی را نشان دهد، حل مسئله دینی است. پس مهمترین امر در حکمرانی اجتهادی و فارغ اساسی میان این نوع از حکمرانی با انواع دیگر، روش متمایز حل مسئله است. (روش اجتهادی حل مسئله)
ویژگیهای حل مسئله بهروش اجتهادی
استاد ملکزاده با برشمردن علم و تخصص، مهارت، ضابطهبندی و روشمندی، دقت، عمر، خلاقیت، استقلال رأی (عدم تقلید)، حجیت و انتساب به دین بهعنوان شاخصههای اصلی حل مسئله بهروش اجتهادی گفت: در حکمرانی مطلوب اسلامی، کیستیِ شخص حاکم نیز مهم است. در حکمرانی مطلوب اسلامی، افزون بر چگونگی حکومت، شخص حاکم از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است و ویژگیهای لازم در شخص حاکم با ظرافت تعیین شدهاست.
شاخصههای حاکم اسلامی
وی ضمن اینکه علم، عدالت، تدبیر، شفافیت و انعطاف حکیمانه را از شاخصههای حاکم اسلامی دانست، گفت: در قسمت عدالت، عناوینی مثل تقوا، قانونمداری و پایبندی به ارزشهای اخلاقی مطرح میشود و در قسمت تدبیر هم مدیریت به میدان میآید.
استاد حوزه و دانشگاه در اهمیت قانون محوری گفت: حکمرانی اجتهادی مبتنی بر تفکر جامع در دین که حکمرانی مطلوب اسلامی است، همه باید تابع قانون باشند و هیچ فرد و دستگاه و مجموعهای از این اصل مستثنی نیست (چه افرادی با توانایی پایین برای اعمال اراده در اداره جامعه و چه فرد یا افرادی با بیشترین قدرت و امکانِ تأثیرگذاری). زمانی این مطالب با ارزش میشوند که میان این نوع حکمرانی با حکمرانیهای دیگر جامعه، قیاس صورت گیرد. در حکمرانیهای دیگر اساساً حکمرانی، برای حفظ منافع برخی قانونهای قدرت صورتبندی میشود.
وی با تصریح دانایی و آگاهی در حکمرانی اجتهادی گفت: ولیفقیه داناترین و آگاهترین فرد در میان مردمانی آگاه است. او آگاهترین شخص نسبت به اسلام و قوانین الهی در عرصههای اجتماعی و حکومتی است که از میان مردمی برخوردار از دانایی و آگاهی نسبی به اسلام و احکام و قوانین آن برخواسته است.
حکمرانی مطلوب اسلامی
استاد ملک زاده با اشاره به اینکه یکی از نکات و محورهای مهم در حکمرانی مطلوب اسلامی، بالا بردن سطح آگاهی مردم است، خاطر نشان کرد: هرچه سطح آگاهی مردم بالا رود، جامعه اسلامیتر است و همگی میدانیم این دقیقاً عکس روش حکومتداری کشورهای دیگر دنیا است. در کشورهای دیگر، مردم را در یک سطحی از ناآگاهی نگهمیدارند؛ یعنی علاقهمند هستند که آگاهیهای اجتماعی و سیاسی مردم از حدی بالاتر نرود. (تا انسان در کشورهای دیگر این موارد را لمس نکند، باورش نخواهد شد)
وی افزود: مشارکت مردم در فرایند حکمرانی و اعمال اراده و ورود و نقشآفرینی آنها در پیشبرد امور کلان و همچنین وظیفه صاحبمنصبان در انجام مشورت با مردم و کارشناسان و رجوع به آرا عمومی و اهمیت دادن به دید و نظر مردم در حکومت اسلامی یک امر تشریفاتی، قراردادی، وارداتی و الگو گرفته از دیگران نیست؛ بلکه امری الهی و برخواسته از متن دین و مبتنی بر آیات و روایات فراوان است. در سیره و سنت پیشوایان معصوم نیز این معنا به وضوح جلوهگر است. آنچیزی که در حکمرانی مطلوب اسلامی مطرح است؛ مردمیسازی حکومت است نه خصوصیسازی. لذا گاهی در برخی اسناد بالادستی تعبیر خصوصیسازی به کار رفته است که متأسفانه از ادبیات غربی استخراج شدهاست.
حجتالاسلام ملکزاده درباره مسئولیتپذیری در حکمرانی مطلوبِ اسلامی گفت: در حکمرانی مطلوب اسلامی مسئولیتپذیری و پاسخگویی هم در قبال مردم و هم در قبال خدا وجود دارد و یک تفاوت جدّی که وجود دارد، این است که حتی پاسخگویی به مردم در این نوع حکمرانی دارای سطحی است که در حکمرانیهای دیگر دیده نمیشود. در حکمرانیهای دیگر باید یک آرامش و سکوتی نسبت به آن مشکلی که پیشآمده، رعایت شود و لزومی به رعایت صداقت و روش درست نیست و فقط لازم است که جامعه آرام شود؛ اما پاسخگویی که در حکمرانی مطلوب اسلامی وجود دارد، ناظر به پاسخگویی خداست و خدا میداند که ما در حال گفتن صداقت هستیم یا صرفاً در حال تزریق مسکن به جامعه هستیم. نیز در حکمرانی مطلوب اسلامی، لزوماً کوتاهترین و سادهترین راه، بهترین راه نیست.
وی با اشاره به منعطف بودن حکمرانی مطلوب اسلامی ابراز داشت: این انعطاف حکیمانه است و طبیعتاً منافاتِ نقض غرض با حکمت واضح است؛ به همین دلیل در حکمرانی اجتهادی مبتنی بر تفکر جامع، ضمن وجودِ انعطاف و رأفت و رحمت، این خصوصیات موجب نمیشود که امت در مسیر نادرستی قرار بگیرد یا حقوق دیگران، عدالت، امنیت، استقلال، آزادی و امور لازم دیگری از این دست تضییع شود. چنین نرمشی در حکمرانی برای مباحث مختلف، باید عزتمندانه باشد و نه کوتاه آمدن از سر ذلت! نیز در عرصه حکومتداری و اصل حکمرانی مطلوب از نگاه اسلام، مردمی بودن و توجه به مشارکت مردم در درون آن وجود دارد.
ابزارهای فقاهت در حکمرانی اجتهادی
استاد حوزه و دانشگاه درباره ابزارهای فقاهت گفت: آنچه فقیه با آن کار میکند، حکم شرعی است. احکام به احکام تکلیفی و وضعی تقسیم میشوند. با ظرفیتشناسی احکام وضعی و ارائه تعریف دقیق از آن، امروزه یک ظرفیت خیلی خوبی باز شدهاست و ما در مجموعه رهیافت اجتماعی به علوم انسانی و اسلامی مسیر را باز کردیم و وجود احکام وضعی در اسلام، بسیار میتواند راهگشا باشد.
وی با مثال حجاب در این باره گفت: حجاب از احکام اولیه است؛ اما چون جنبه اجتماعی پیدا میکند، اینجا حکومت فقط نمیتواند به آموزش و درخواستها بسنده نماید؛ بلکه باید پیگیریِ اجرای آن در سطح جامعه را انجام دهد. اما در احکام ثانویه، اگر این احکام در زندگی فردی و جمعی افراد باشد، تشخیص اینکه آیا آن عنوان ثانوی عارض شدهاست یا خیر، با خود فرد است. من خودم میفهمم که آیا الان دارای بیماری هستم که روزه برایم جایز نباشد یا خیر؟ اگر چنین تشخیص دادم، طبیعتاً روزه نمیگیرم. تشخیصِ عارض شدنِ عنوان ثانویه با خودمان است؛ اما اگر این مسئله یک مسئله اجتماعی شد، تشخیص عروض آن در سطح کلان و اجتماعی باز با ولی امر است و حکومت باید ورود نماید و تشخیص دهد.
منبع: سایت رحا مدیا