اساس حکمرانی اهل بیت(ع) فرهنگی است
استاد حوزه قم در نشست «حکمرانی فرهنگی در سیره اهل بیت(ع) با تأکید بر مسائل کلامی» گفت: ریشه، اساس و پایه حکمرانی اهل بیت(ع) و عنصر اصلی در سیره ایشان، حکمرانی فرهنگی است که اصول و ضوابطی دارد.
حجتالاسلام والمسلمین محمدتقی سبحانی؛ رئیس بنیاد بینالمللی امامت، ۱۱ اسفندماه در نشست علمی «حکمرانی فرهنگی در سیره اهل بیت(ع) با تأکید بر مسائل کلامی» که از سوی پژوهشکده سیره اهل بیت(ع) پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد با بیان اینکه امروز باور بر این است که حکمرانی در برابر حکومت قرار دارد یعنی حکمرانی به تدریج جایگاهی پیدا کرده است که مقوله حکومت را درون خود هضم میکند، گفت: حکمرانی خود را به یک نکته کانونی تبدیل کرده است که شامل مجموعه فرایندهای واقعی حرکت یک گروه به سمت اهداف به صورت بهینه است. حقیقت حکمرانی مناسباتی است که گاهی به صورت ساده و گاهی پیچیده بین عوامل اثرگذار در حرکت جمعی اطلاق میشود.
سبحانی با بیان اینکه حکمرانی خوب بهترین نتایج را از کمترین سرمایه میگیرد، اظهار کرد: این فرایند ممکن است در قالب یک گروه و حکومت و مؤسسه اقتصادی و … رخ دهد؛ در حکمرانی تأکید اصلی بر بازیگران واقعی صحنه است که منافع قدرت به آنان میرسد. حکمرانی همیشه و همه جا و در طول تاریخ حضور داشته است و پدیده جدیدی نیست ولی در دوره جدید به تدریج اهمیت حکمرانی مشخص و برجسته شده است؛ بعد از رنسانس، دولت مدرن جای همه عناصر حکمرانی را گرفت ولی به تدریج معلوم شد که الگوهای حکمرانی دولتهای متمرکز، واقعیت حرکت انسانی نیست.
استاد درس خارج حوزه با بیان اینکه امروز روشن شده است که سازمانهای بینالمللی تعیینکننده نهایی حکمرانی نیستند و جریانهایی هستند که مانع آنان هستند، گفت: اعتقاد و ادعای ما این است چیزی که انبیای الهی و اهل بیت(ع) در حرکت اجتماعی خود دنبال کردند الگویی است که امروز حکمرانی نامیده میشود برخلاف چیزی که در باور اهل سنت وجود دارد یعنی حکومت. البته الگوی انبیاء و ائمه(ع) گاهی منجر به ایجاد حکومت شده است و در موارد زیادی هم رخ نداده است. البته حرکت راهبری اجتماعی از سوی انبیاء و ائمه(ع) شکل گرفته و مسئله اجتماع و نهضت اجتماعی از رسالت ایشان بیرون نبوده است.
رئیس بنیاد بینالمللی امامت با بیان اینکه الگوی حکمرانی انبیای الهی، الگوی امت امامت است، تصریح کرد: الگوی امت امامت چند ویژگی مهم دارد؛ اولین ویژگی این الگو آن است که امت یک اجتماع انسانپایه است آن هم انسان با عمیقترین لایه وجودی و ظرفیتهای انسانی اعم از نیازهای مادی و معنوی. ویژگی دوم این است که امت، اجتماع ارزشپایه است یعنی نظام ارزشها، آرمانها و اصول و تجویزها روح و بنمایه اصلی شکلگیری یک امت را تشکیل میدهد. جوامع بشری گاهی بر محور نژاد، عشیره و جغرافیا و رنگ و پوست هستند ولی از منظر سیره اهل بیت(ع)، امت از این ظرفیتها استفاده میکند ولی ماهیت آن ارزشپایه است حتی امت شیطانی هم انسان و ارزشپایه است.
استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه ویژگی دیگر آن است که امت میتواند فرازمانی تشکیل شود برخلاف حکومتها که زمانی و مکانی هستند و آغاز و پایان مشخص و مکان و محدوده معینی دارند، گفت: امت جامعهای فراتر از زمان و مکان است گرچه مکان و زمان در تشکیل آن دخیل است؛ ویژگی دیگر آن است که امت، تشکیلاتمحور نیست ولی تشکلمحور است؛ یعنی در امت ضمانت اجرایی برای تحقق ارزشها و اصول وجود دارد ولی لزوما از جنس ضمانتهای حکومتی نیستند بلکه از جنس حکمرانی است و تبعیت و پیروی وجود دارد؛ تدبیر و انسجام و نظم وجود دارد ولی این انسجام و نظم لزوما از ساختارهای معهود تبعیت ندارد و امت براساس نظام امامت اداره میشود و امتداد حرکت امام است که توسعه و تکامل امت را ایجاد میکند.
حکمرانی فرهنگی؛ بنیاد حکمرانی در سیره اهل بیت(ع)
سبحانی با اشاره به حکمرانی فرهنگی در سیره اهل بیت(ع)، تأکید کرد: ریشه و اساس و پایه حکمرانی اهل بیت(ع) و عنصر اصلی در سیره ایشان، حکمرانی فرهنگی است که اصول و ضوابطی دارد؛ اولین اصل آن است که برای یک حرکت فرهنگی از منظر اهل بیت(ع) نیازمند حاملانی هستیم که رسالتها و ارزشها و اصول را عهدهدار شوند. نیاز به انسانهایی است که هم خودشان واجد چنین معارفی باشند و قدرت تبیینگری و تاثیرگذاری در محیط را داشته باشند و هم بتوانند الگویی برای دیگران باشند. عنصر اصلی حکمرانی فرهنگی از منظر اهل بیت(ع) وجود کادر منسجمی از شخصیتهایی است که عهدهدار اصول و ارزشها باشند.
استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه در طول تاریخ حیات اهل بیت(ع) حتی در جایی که محدودیتهای سنگین برای حضور اجتماعی اهل بیت(ع) وجود داشته است تنها چیزی که تعطیل نشد، کادرسازی بوده است، تصریح کرد: اینطور نبود که حضرت علی(ع) در خانهنشینی به فکر کادرسازی نبودند و فقط در دوره حکومت چندساله بخواهند این کار را انجام دهند.
سبحانی ادامه داد: تبدیل عناصر فرهنگی به شبکه گسترده اجتماعی در محیطهای مختلف متناسب با شرایط و وضعیتهای محیطی همان افراد از دیگر کارهای ائمه(ع) بوده است؛ در منطق اهل بیت(ع) قرار است هر کسی در موقعیتی که هست متناسب با نیاز محیطی و سطح اندیشگی مخاطب و مسائلی که وجود دارد شرایط را برای حکمرانی فراهم کند.
وی افزود: هر نبی که آمده است برای قوم خودش طراحی داشته و حکمرانی ایشان در بحث فرهنگی، دستوری و رسمی نبوده است بلکه اهل بیت(ع) به عنوان یک کنشگر واقعی وارد صحنه شده و چالش را در سر صحنه تشخیص داده و برای حل آن برنامه میریختند که در طول تاریخ از آن با عنوان سازمان وکالت تعبیر میشود؛ این شبکه جهانی حرکت، تحول و ایجاد نهضت است. این شبکه گاهی تا دورترین مناطق جهان پیش رفته بود و یک نظام مویرگی ایجاد کرده بود ولی سازمان رسمی برای اقدام فرهنگی از سوی اهل بیت(ع) ایجاد نشده بود.
استاد حوزه قم در ادامه با بیان اینکه حکمرانی فرهنگی اهل بیت(ع) یک جریان تحول تدریجی و مستمر و خستگیناپذیر بود، اضافه کرد: قرآن کریم فرموده است که اگر ما میخواستیم همه مؤمن شوند و کفار کاری از پیش نبرند میتوانستیم ولی سنت الهی در این است که تحول اجتماعی در یک فرایند نقطه به نقطه مدیریت و هدایت شود و اگر این اصل رعایت نشود منطق حکمرانی فرهنگی رخ نخواهد داد. حکمرانی فرهنگی در منطق قرآنی، انبیایی و اهل بیتی(ع) مبتنی بر توسعه فرهنگی از طریق دعوت است؛ قرآن یک منطق سه مرحلهای برای دعوت دارد که شیوه اصلی در حکمرانی فرهنگی اهل بیت(ع) است؛ این سه موضوع در آیه شریفه؛ ادْعُ إِلَىٰ سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ وَالْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ ۖ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ. بیان شدهاست؛ متاسفانه به دلیل تحریف معنای این آیه در تفسیر ما به این منطق دعوت به صورت دقیق راه نیافتهایم.
بدفهمی جدال احسن و موعظه
سبحانی افزود: مفهوم حکمت و موعظه و جدال احسن در آیه شریفه باید به درستی تبیین شود؛ نه تنها فهم این آیه به دقت صورت نگرفته است بلکه گاهی با بدفهمی آن، تاریخ خودمان و اهل بیت(ع) را تحریف کردهایم و برنامه واژگونه فرهنگی ارائه کردهایم؛ قرآن کریم حکمت را معنا کرده و مصادیق آن را بیان فرموده است؛ حکمت، سخنان تحولآفرین، اثرگذار و پر خیر و برکت از منظر قرآن است و انسان و جامعه را به سرعت متحول میکند.
وی تأکید کرد: حکمت سخنان استوار است که خود را گرفتار سخنان متشابه و پیچیده نمیکند و با عقل و خردمندی انسان پیوند نزدیک دارد در حالی که الان سنت تبلیغ ما پیچیده و مبهم است و گاهی چیزهایی در صدا و سیما گفته میشود که مراجع هم در آن اختلاف دارند.
سبحانی بیان کرد: حدود ده مصداق در قرآن به عنوان مصادیق حکمت بیان فرموده است که همه یک ویژگی مشترک دارند یعنی به لحاظ نظری، روشن و عقلانی است و بعد عملی دارند یعنی رابطه بین عمل و نظر را برقرار میکنند که یکی از مصادیق آن توحید ناظر به عمل است نه توحید صرفا نظری و انتزاعی. موعظه هم برعکس تصور ما خطابه نیست و جدال احسن هم در جایی است که یک مکتب و فکر رقیب وجود دارد و در عین حال امکان گفتوگو هم وجود دارد وگرنه درگیری و جدل و مراء نهی شده ولو اینکه انسان محق هم باشد؛ مؤمن، مؤمن نیست اگر مراء و جدال کند ولو اینکه حق با او باشد.
وی در خاتمه تأکید کرد: موعظه و جدال احسن و دعوت، شرایط و اقتضائات خود را دارد و ما نمیتوانیم با این بهانه که پرچم حق در دست داریم هر کاری بکنیم و هر حرفی را در هر جایی بزنیم که بعد اثر معکوس داشته باشد.
منبع: خبرگزاری ایکنا