ولایت فقیه در حقیقت تضمین کننده مشروعیت نظام اسلامی است
استاد حوزه علمیه گفت: ولایت فقیه در حقیقت تضمینکننده مشروعیت نظام اسلامی است و اگر این اصل در ساختار حکومتی حذف شود، اساساً نظام از ماهیت الهی خود فاصله میگیرد.
حجت الاسلام والمسلمین مهدی رستم نژاد، معاون آموزش حوزههای علمیه کشور در ادامه سلسله نشستهای مدرسه حکمرانی اسلامی که در پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن برگزار شد، به ارائه مطلبی با عنوان «حکمرانی ولایی و حکمرانی طاغوتی؛ تمایزات و تفاوتها» پرداخت که مشروح آن را در ذیل میخوانیم؛
حکمرانی ولایی اساساً دارای ریشه قرآنی است و واژه «ولایت» یا واژههای مشابه آن، همچون «ملک»، در قرآن بهکار رفتهاند که این مفهوم بخشی از شئون توحیدی است که هم از طریق آیات قرآن و هم از روایات صریح معین شده است و برای ورود به بررسی دقیقتر این موضوع، باید ابتدا شمول این مفاهیم و تمایزات آنها را مورد بررسی قرار داد.
قرآن بیان میکند که «ملک» و مالکیت متعلق به خداوند است «قل اللهم مالک الملک»؛ خداوند مالک حقیقی حکمرانی است، چراکه اوست که حکمران واقعی بهشمار میآید، چراکه حاکمیت جز از جانب خدا نیست و «إن الحکم إلا لله» همین معنای حکمرانی الهی در جاهای مختلف قرآن دیده میشود، جایی که خداوند اختیار سیمای مختلف ملک را بین بندگانش به امانت میگذارد: «تؤتی الملک من تشاء و تنزع الملک من من تشاء.»
این واژه به خصوص در داستانهایی از پیشینیان و پیامبران گذشته همچون طالوت و بنیاسرائیل دیده میشود. برای نمونه، در سوره بقره آمده است که قوم بنیاسرائیل از پیامبرشان درخواست یک فرمانده کردند تا با او در راه خدا جهاد کنند که در این داستان، طالوت به عنوان فرماندهای برگزیده شد، اما قوم او اعتراض کردند که چگونه کسی که نه ثروت دارد و نه جایگاه شناختهشدهای، به حکمرانی آنان گماشته میشود. پیامبر(ص) پاسخ داد که این انتخاب از سوی خداوند بوده است.
حکمرانی و حکومت یک شأن الهی است
این امر نشان میدهد که حکمرانی و حکومت یک شأن الهی است که فقط با اذن خدا ممکن است محقق شود و حتی موسی وقتی درخواست همراهی برادرش هارون را به عنوان وزیر مطرح میکند، این را به طور مستقیم از خداوند طلب میکند و به خود اجازه نمیدهد که چنین انتصابی را بدون اذن الهی انجام دهد.
در ارتباط با پیامبر اسلام نیز بحث مهمی مطرح شده است. در آیهای آمده است: «أم یحسدون الناس علی ما آتاهم الله من فضله» مفسران، اعم از شیعه و اهل سنت، این آیه را درباره پیامبر اسلام دانستهاند که نشانگر جایگاه والای ولایت و حکمرانی او و اهل بیتش است و خداوند به آل ابراهیم «ملک عظیم» عطا کرد «و آتیناهم ملکاً عظیماً»، اما این ملک عظیم چه بود؟ در برخی روایات آمده است که منظور اطاعت واجب از آنان بوده است، حتی اگر در مقام ظاهری اجرا این حاکمیت ممنوع یا محدود شده باشد. برای مثال، موسی بن جعفر(ع) اگرچه در زندان بود، اما همچنان ولایتش از سوی خداوند نافذ بود و دیگران موظف به اطاعت بودند.
نکته اصلی در حکمرانی ولایی، مسئله اطاعت است
نکته اصلی در حکمرانی ولایی، مسئله اطاعت است و ولایت حقیقی نیازی به فضای عملیاتی هم ندارد؛ چه امام در زندان باشد و چه در میدان عمل، اصل بر اطاعت از اوست، زیرا او به اذن الهی مطاع شمرده میشود. بدین ترتیب، حکمرانی ولایی جلوهای از حاکمیت مطلق الهی است که برای هدایت مردم تجلی یافته است.
موضوعی که درباره حکمرانی و ولایت در اسلام مطرح میشود، بهطور مستقیم با مفهوم توحید گره خورده است و ابتدا باید متوجه بود که حکمرانی بهعنوان یکی از شئون الهی معرفی شده است که بر اساس این دیدگاه، خداوند مالک مطلق است و هر نوع ولایتی در عالم از او سرچشمه میگیرد. پیامبران، بهعنوان واسطه میان خدا و بندگان، از خود هیچ ولایتی ندارند، بلکه ولایت و حکمرانی آنها به اذن الله است؛ همانگونه که در قرآن آمده «وما أرسلنا من رسول إلا لیطاع بإذن الله» که این «بإذن الله» نشاندهنده این است که اطاعت از پیامبر نیز به امر خدا واجب شده و ریشه در اراده الهی دارد.
این اصل، تفاوت بنیادین دیدگاه مکتب اهل بیت با دیگر جریانهای فکری را روشن میکند و اعتقاد بر این است که ساختن حکومتی بدون اذن خدا، چه از طریق شورا، انتخابات، یا هر روش دیگری، به معنای نادیده گرفتن حق حاکمیت الهی و عمل برخلاف اصل توحید است و در این نگاه، ایجاد نظام ولایت الهی تنها در سایه پذیرش ولایت پیامبر و اهل بیت امکانپذیر است، بنابراین، ولایت فقیه نیز امتداد همان ولایتی است که از پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) سرچشمه میگیرد و نهایتاً به خداوند بازمیگردد.
ولایت فقیه تضمینکننده مشروعیت نظام اسلامی
ولایت فقیه در حقیقت تضمینکننده مشروعیت نظام اسلامی است و اگر این اصل در ساختار حکومتی حذف شود، اساساً نظام از ماهیت الهی خود فاصله میگیرد. به تعبیر دیگر، ولایت فقیه بهمنزله عمود خیمه نظام اسلامی است و نبود آن به فروپاشی ساختار الهی آن منجر میشود و قرآن نیز با تاکید بر واژه «ولی» به انحصار ولایت الهی اشاره میکند و «إنما ولیکم الله ورسوله» نشان میدهد که هر کس غیر از خدا و پیامبر را ولی بگیرد، از دایره توحید خارج شده است.
در ادامه اگر به روایات مراجعه کنیم، اهمیت این مسئله بیشازپیش روشن میشود. یکی از تفسیرهای قرآنی که از امام رضا(ع) نقل شده، تبیین آیه «فطرت الله التی فطر الناس علیها» است. امام رضا(ع) بیان میکند که این فطرت همان توحید است، یعنی اعتقاد به «لا إله إلا الله» و اما نکته مهمتر اینجاست که در ادامه میفرمایند: و محمدرسول الله(ص) نیز ذاتی این فطرت است. این یعنی ولایت نیز بخشی از فطرت توحیدی انسان است و نمیتوان آن را از یکدیگر جدا کرد.
با این توضیحات روشن میشود که نظام اسلامی بدون پذیرش محوریت ولایت الهی، اعم از پیامبر، اهل بیت، یا فقیه واجد شرایط، از ماهیت توحیدی خود فاصله خواهد گرفت و همهی این عناصر در راستای تحقق اراده الهی و برقراری عدالت در جامعه انسانی قرار دارند.
امیرالمؤمنین امام علی(ع) به عنوان ولیالله، در همان جایگاهی تعریف شده است که توحید در حاکمیت الهی تجلی پیدا میکند و این نگرش بر مبنای اصول دین است، جایی که توحید، پایه و اساس همه امور به شمار میرود و وقتی میگوییم «:ولایت»، در واقع از بخشی از حاکمیت الهی صحبت میکنیم.
حکم و حکمرانی متعلق به خداوند است
خداوند در قرآن کریم بارها تأکید کرده است که حکم و حکمرانی فقط متعلق به اوست و این موضوع به شکل واضحی در مفاهیم رسالت و معاد نیز نمود پیدا میکند و اگر توحید را بهعنوان نقطه آغاز همه باورها و اعتقادات بدانیم، طبیعی است که معاد، عدل و حتی ولایت اهلبیت علیهمالسلام نیز از دل همین توحید سربرآورد.
عدل الهی ایجاب میکند که معادی وجود داشته باشد؛ چراکه بدون معاد، عدالت الهی بیمعنا خواهد شد و تمام آفریدهها و قوانین الهی بر مدار حکمت و عدل استوارند و انکار معاد در واقع انکار این اوصاف الهی خواهد بود که از این رو، هرگونه انکار توحید یا معاد، انکار نظم عادلانه خلقت محسوب میشود.
ولایت اهلبیت(ع) انتخاب شخصی یا انسانی
در زمینه ولایت، نکته مهم این است که ولایت اهلبیت(ع) از انتخاب شخصی یا انسانی نیست؛ بلکه مستقیماً از جانب خداوند تعیین و اعلام شده است. پیامبر اکرم(ص) نیز صرفاً وظیفه ابلاغ این امر الهی را به عهده داشتند. این مفهوم در آیه «انما ولیکمالله» به خوبی تبیین شده است و پیامبر تنها مامور بود تا این ولایت را به امت ابلاغ کند.
در حدیث سلسلهالذهب نیز امام رضا(ع) بر این موضوع تأکید کردهاند. ایشان فرمودند که شرط تحقق توحید «ولایت» است و این بیان نشان میدهد که پذیرش ولایت اهلبیت بخشی جداییناپذیر از توحید است و امام رضا(ع) نماد عمیقترین لایههای توحید ولایی هستند و پذیرش ولایت ایشان، مقدمهای برای پذیرش کامل نظام امامت است.
شیعه معتقد است که همانطور که پیامبران توسط خداوند تعیین شدند، ولایت نیز بخشی از همان نظام حاکمیتی توحیدی است. امام خمینی(ره) نیز بر این نکته تأکید داشتند که «ولایت فقیه» ادامه ولایت رسولالله(ص) است؛ چراکه این ولایت امتداد مأموریت الهی پیامبر و ائمه معصومین علیهمالسلام است.
در نهایت آینده حکومت جهانی امام عصر(عج)، تجلی کامل وعده الهی است که در آیه «وَعَدَ اللهُ الَّذینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ» ذکر شده است که با تحقق حکومت عدل الهی و ظهور امام زمان، تمامی ظلمها و حکومتهای ظالمانه محو خواهند شد و زمین آبستن برپایی حاکمیتی خواهد شد که در آن توحید و عدل به شکلی کامل جلوهگر خواهد بود.
اسلام بدون اثبات ولایت به تحقق کامل نمیرسد
اکنون باید درباره مفهوم حکمرانی الهی و توحیدی، بر اساس آموزههای قرآنی، بحث کنیم و موضوع اساسی این است که دین الهی همان دینی است که خود خداوند، رضایت کامل از آن دارد و این در قرآن به صراحت بیان شده است و نکتهای که به آن باید توجه داشت این است که اسلام بدون اثبات ولایت به معنای کامل آن، به تحقق کامل نمیرسد. پیامبر اسلام(ص) در طول ۲۳ سال رسالت خود، مردم را به سوی توحید و ذکر «لا اله الا الله» دعوت کرد، اما رضایت خداوند به شکلی کامل، تنها با تاکید بر جایگاه ولایت آشکار شد.
در آیههایی مانند سخن خداوند درباره وعدههایش، این موضوع برجسته شده است که راه حل نهایی برای دستیابی به امنیت کامل و پیروزی دین بر سایر ادیان، استقرار کامل حکمرانی الهی است که در این فضا، هیچ شریکی در عبادت و فرمانبرداری پذیرفته نیست و خداوند تاکید میکند که تنها خود او شایسته پرستش و حاکمیت است. این بیان بر اهمیت ولایت تأکید خاصی دارد، چرا که فقط تحت رهبری الهی امکان تحقق واقعی توحید وجود دارد.
حکمرانی ولایی تفاوت عمیقی با سایر انواع حکمرانی دارد و ویژگی اصلی آن، مبنای الهی و انتصابی بودن آن است و تعیین حاکم در حکمرانی ولایی نه از سوی مردم که تنها به اراده خداوند انجام میشود و این امر بخشی از شئونات توحید است. مالکیت و حاکمیت، هر دو از آنِ خداوند است؛ هیچ انسانی نمیتواند در این امر دخالت کند یا رقابت داشته باشد.
این مسئله در اندیشه شیعه نیز جایگاه ویژهای دارد. امامت و استمرار آن در قالب حکومت، بخشی از توحید در حاکمیت الهی است. بدین معنا که هر جا سخن از حاکمیت و حکمرانی خداوند باشد، باید بهطور حتم واژه ولایت مطرح گردد.
یکی از بخشهای دعای جوشن کبیر که به روشنی این موضوع را بازتاب میدهد، فراز پنجاهوششم آن است که این فراز پرمعنا شامل ذکرهایی است که با آهنگ و محتوایی متفاوت از سایر قسمتها بیان شده و تمرکزش بر یگانگی مالکیت خداوند است. عبارت «یا من لا ملک إلا ملکه» نشاندهنده انحصار کامل ملک و حاکمیت در دست خداست. این دیدگاه توحیدی دقیقاً همان چیزی است که شیعه بر آن تأکید ویژه دارد و آن را جزو اصول بنیادین خود میداند.
حکمرانی ولایی از اراده الهی سرمنشأ میگیرد
بنابراین وجه تمایز حکمرانی ولایی با دیگر نظامها در این است که حکمرانی ولایی از اراده و نصب الهی سرمنشأ میگیرد. برخلاف مدلهای انسانی حکمرانی – نظیر دموکراسی که مردم تصمیم گیرندگان اصلیاند و در حکمرانی توحیدی تأکید بر این است که سلسلهمراتب قدرت نهایتاً باید به خدا برگردد. مشارکت مردم در اداره جامعه باید تحت نظارت ولی منصوب از سوی خدا صورت گیرد؛ چرا که تنها اوست که حاکمیت مطلق بر جهان دارد.
در نهایت این رویکرد قرآنی روشن میسازد که هیچگونه اختلاط با شرک در امور مالکیت یا اطاعت پذیرفتنی نیست و هرگونه تصمیمگیری درباره امور کلان حاکمیتی نیز باید ریشه در اراده الهی داشته باشد، نه در شوراهایی که فارغ از نظر ولی منصوب الهی تشکیل میشوند؛ بنابراین وقتی خداوند در آیه «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ» وعده میدهد، هدف نهاییاش را نیز بیان میکند ضمن اینکه این کار با ولایت گره خورده است، زیرا در ادامه میفرماید: «الَّذِینَ رَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلَامَ دِینًا». این جا مشخص میشود که قرار است یک حاکمیت توحیدی به واسطه ولایت مستقر شود، چرا که این یعنی تسلیم قلبی در برابر خداوند و رسیدن به دین کامل.
اما چرا تاکید بر عبادت و پرهیز از شرک آمده است؟ مگر تا آن زمان مسلمانان عبادت نمیکردند؟ خطاب این آیات به مؤمنان است، ولی تاکید قرآن این است که عبادتْ تنها زمانی خالص و عاری از کوچکترین شرک خواهد شد که نظام ولایی برقرار گردد. عبارت «وَلا تُشْرِکُوا بِی شَیْئًا» که در آیه آمده، نشان میدهد حتی شرکهای جزئی نیز باید رفع شود، زیرا این نوع شرکها ناشی از فقدان اتصال به ولایت الهی و حکومتی است که به توحید پیوند خورده باشد.
در قرآن آمده؛ «وَمَا یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِکُونَ» این آیهشناسی نشان میدهد که ایمان و شرک ممکن است همزمان در فرد جمع شوند. اما مهم این است که تلاش شود حرکت به سمت توحید کامل صورت گیرد. ورود به اسلام با «لا إله إلا الله» آغاز میشود، اما طی کردن همه مراحل توحید دشوار است.
مسلمان بودن چندان سخت نیست، اما موحد شدن و زیستن بر پایه توحید بسیار چالشبرانگیز است. حکمرانی ولایی، تنها الگوی حاکمیت موحدانه است، زیرا در آن حاکمیت الهی به صورت کامل محقق شده و اعمال انسان مطابق با خواست خداوند تنظیم میشود.
«آیهالکرسی» یکی از توحیدیترین آیات
حاکمیتهای استبدادی، فردی، موروثی یا حتی شورایی که ارتباطشان با توحید قطع شده باشد، از دیدگاه قرآن طاغوت محسوب میشوند. به همین دلیل، آیه «لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ» به دنبال تاکید بر آزادی انتخاب در یک بستر توحیدی است و همچنین آیهالکرسی یکی از توحیدیترین آیات قرآن است و ثواب فراوانی برای تلاوت آن ذکر شده، زیرا محتوای آن کاملاً بر محور توحید میچرخد. همانند برخی سورهها مانند اخلاص، هرچه آیات بیشتر بر توحید تاکید داشته باشند، فضیلت آنها نیز بالاتر است.
اما همانطور که گفته شد، مسلمان بودن آغاز راه است. موحد شدن نیازمند سیر در مراتب معرفتی است. زیست موحدانه، طرز فکر موحدانه و حتی اندیشه موحدانه بسیار دشوار هستند. اینجا قرآن میفرماید: «اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا» و ولایت که برخاسته از توحید است انسان را از تاریکیها به نور هدایت میکند. اما کسانی که کافر میشوند یا نور فطرت خدادادی خود را خاموش میکنند، خلاف مسیر حرکت کرده و از نور به تاریکی میروند.
نگاه کلی قرآن بر این اساس است: همه پیامبران فرستاده شدند تا انسانها را دعوت کنند به عبادت خالصانه خداوند و پرهیز از هر نوع شرک. اینجاست که حکمرانی ولایی به عنوان جلوه کامل توحید مطرح میشود.