قرآن الگویی برای ایجاد عدالت اجتماعی ترسیم کرده است
عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) گفت: قرآن در سطح اجتماع الگویی برای ایجاد عدالت اجتماعی ترسیم میکند و ما را از زیادهطلبی بر حذر میدارد.
حجتالاسلام والمسلمین سید غلامرضا موسوی، عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) سهشنبه ۲۱ اسفندماه در هفتمین نشست از سلسله نشستهای مدرسه حکمرانی اسلامی که در پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم برگزار شد، به ارائه موضوع «فرصتها و تهدیدات انسان در عرصه حکمرانی از منظر قرآن کریم» پرداخت که مشروح آن در ادامه میخوانیم؛
نقاط قوت و ضعف، موارد درونی یک سازمان محسوب میشوند، در حالی که تهدیدات و فرصتها به عوامل بیرونی نسبت داده میشوند. به عنوان مثال، اگر حوزه علمیه را بهعنوان یک هویت صنفی خاص در نظر بگیریم که در آن معارف دینی در زمینههای مختلف فقه، سیاست و اقتصاد مورد تأکید قرار گیرد، این هویت هم دارای نقاط قوت و ضعف است و هم با تهدیدها و فرصتهای محیطی روبهرو میباشد.
برای نمونه، وجود نخبگان علمی و مراجع تقلید برجسته از نقاط قوت حوزه علمیه به حساب میآید و همچنین، شبکه گسترده دینی این سازمان میتواند از دیگر نقاط قوت آن باشد. اما در مقابل، ضعفهایی مانند وجود برخی طلاب کمتوان، ساختارهای ناکارآمد در برخی بخشها، یا ناتوانی در تبلیغ تخصصی معارف دینی قابل ذکر است. بهخصوص در زمینههایی همچون استفاده از فناوریهای نوین مانند هوش مصنوعی، حوزه علمیه هنوز نیاز به تلاش بیشتری دارد تا با دیگر بخشهای جامعه همگام شود.
تعامل حوزه علمیه با نظام، فرصتی ارزشمند برای گسترش مبانی فقهی است
در مورد فرصتها، باید به ظرفیت حکومت اسلامی اشاره کرد. تعامل حوزه علمیه با نظام جمهوری اسلامی فرصتی ارزشمند برای گسترش معارف و مبانی فقهی است که شاید در گذشته تنها بهعنوان نظریات بلندمدت مطرح میشدند، ولی اکنون قابلیت اجرایی پیدا کردهاند. حمایتهای حکومتی مانند بودجههای اختصاصیافته نیز میتواند به تحقق برنامههای فکری و عملیاتی حوزه کمک کند.
اما در زمینه تهدیدها، مواردی مانند سکولاریزه شدن جامعه یا دور شدن حوزه از رویکرد انقلابی و تمرکز صرف بر فقه سنتی باید جدی گرفته شود و نفوذ برخی جریانهای فکری مخالف یا هجمههای رسانهای علیه حوزه نیز از تهدیدات مهم محسوب میشوند. در چنین شرایطی، حوزه علمیه باید با تقویت اقتدار دینی و برنامهریزی مناسب به این مسائل پاسخ دهد.
مدلی که برای تحلیل این نقاط قوت، ضعف، فرصتها و تهدیدها ارائه شد، نگاهی جامعتر و ساختارمندتر به موضوع ایجاد میکند. البته، این رویکرد بر اساس محوریت انسان و مفاهیم قرآنی طراحی شده است و با تمرکز ویژه بر هدایت انسان تلاش دارد تا معارف اسلامی را در قالبهای امروزی و کاربردیتری عرضه کند.
بهعنوان نمونه، همانطور که یکی از اندیشمندان گفته است، قرآن را میتوان کاتالوگ انسان نامید؛ زیرا جنبههای مختلف هدایت انسان در آن مورد توجه قرار گرفته است. این نگاه، فرصتی برای ارائه چارچوبهایی نوین فراهم میکند که نه تنها سازمانها و مجموعههای حقوقی بلکه حتی برای افراد نیز قابل تطبیق باشد. در نتیجه، میتوان از منظر قرآن به بررسی فرصتها و تهدیدهای یک انسان پرداخت و فهمید که از نگاه دینی چگونه باید نقاط قوت پرورش یابند و ضعفها اصلاح شوند.
این نوع تحلیل با هدف تقویت روابط بین مفاهیم قرآنی و برنامهریزیهای عملی طراحی شده است. به این ترتیب، مدل پیشنهادی میتواند ابزاری مؤثر برای سازمانها و افراد باشد تا با بینشی مستحکمتر اهداف خود را بر اساس معیارهای الهی دنبال کنند.
آنچه اکنون در نظر داریم، پرداختن به تهدیدات بیرونی است؛ موضوعی که انسان همواره با آن روبهروست.
انواع تهدیدهای بیرونی و درونی در منظر قرآن کریم
در آیه ۳۶ سوره بقره، اشاره شده که شیطان بهعنوان یک تهدید جدی برای انسان محسوب میشود؛ تهدیدی که به چهار سطح اصلی تقسیم میشود: معرفتی، اخلاقی، اجتماعی و معنوی. در هر یک از این سطوح، شیطان با ابزارهایی مانند القای افکار نادرست، فریبکاری، توجیه گناه و ایجاد شک و بدبینی نسبت به خداوند و معنویت، انسان را درگیر میکند.
در بعد اخلاقی، انحرافاتی مثل غرور، حسادت و شهوترانی از تهدیدات ریشهدار شیطانی است و افسردگی و ناامیدی نیز نمونههایی هستند که امروزه در جامعه ما، بهویژه در میان جوانان، گسترش یافتهاند و بخشی از آن ناشی از این القائات است.
در بعد اجتماعی نیز، شیطان اختلافات قومی یا مذهبی ایجاد کرده و انسجام اجتماعی را تخریب میکند. بهطور کلی، نتیجه همه این تهدیدات قطع رابطه انسان با خداوند است؛ موضوعی که نیازمند بررسی دقیقتر است.
دومین تهدید بیرونی که قرآن کریم به آن اشاره کرده است، تحریفکنندگان هستند؛ کسانی که آموزههای دینی را به نفع منافع شخصی یا گروهی خود تغییر میدهند. برای نمونه، عدهای مفاهیم دینی را چنان تفسیر میکنند که از دل آن دموکراسی غربی یا آزادی مطلق بیرون میآید، یا برعکس، استبداد را توجیه میکنند. این نوع تحریفها نهتنها سبب تفرقه و بیاعتمادی در جامعه میشود، بلکه فاصله مردم از معارف ناب دینی را افزایش میدهد.
سومین تهدید مهم که قرآن به آن اشاره کرده است، سازشکاران یا مداهنان هستند. در آیه ۹ شریفه آمده است که آنان خواهان نرمشاند تا شما نیز در برابرشان نرم شوید. این روحیه تساهل و تسامح گاهی باعث میشود معیارهای اصلی دینی کمرنگ شوند و جای خود را به نسبیگرایی بدهند. وقتی سازش به یک اصل تبدیل شود، آسیبهایی، چون کاهش حساسیت نسبت به اصول و معیارهای اخلاقی ظهور میکند. برای نمونه، در جامعهای که روحیه سازش فراگیر شود، افراد ممکن است منافع سیاسی یا گروهی را بر حقیقت ارجح بدانند.
این نکته نیز قابل ذکر است که روحیه مصلحتگرایی برخی از افراد باعث میشود حقایق را پنهان کنند یا جایگاه خود را حفظ کنند. آن دسته از افرادی که همواره به سازش تن میدهند یا از افشای حقیقت طفره میروند، تهدیدی برای انسجام و سلامت جامعه دینی به شمار میروند.
نتیجتاً، آفتهایی چون قربانی شدن ارزشهای اخلاقی و اصول دینی تحت فشار منافع فردی یا حزبی از پیامدهای جدی این تهدیدات است، بنابراین نیاز داریم به دقت این موضوعات را بررسی کنیم تا بتوانیم راهکار مناسبی برای مقابله با چنین چالشهایی بیابیم.
افراد انکارکننده حقیقت، که در قرآن به آنها «مکذب» گفته میشود، در آیه ۸ سوره قلم نیز مورد اشاره قرار گرفتهاند. این آیه و آیات مشابه دارای تهدیدهایی هستند که یکی از موضوعات اصلی آنها، نکوهش افرادی است که حقیقت را انکار کرده و در برابر آن موضع میگیرند. این افراد با ایجاد شک و شبهه، باورهای مردم را تضعیف میکنند. بخش زیادی از این فعالیتها از طریق فضای مجازی صورت میگیرد که البته من معتقد نیستم این فضا باید مسدود شود، اما لزوم مدیریت صحیح آن اجتنابناپذیر است. باید روشهایی اتخاذ شود که جلوی انکار حقایق و نشر شبهات دینی گرفته شود.
این انکارها معمولاً با ابزارهایی، چون القای شبهه، تحریف مفاهیم دینی و استفاده از رسانهها انجام میگیرد. تأثیر چنین اعمالی بهویژه روی جوانان بسیار محسوس است. به طور خاص، نسلهای جدید، مانند متولدین دهه ۸۰ و ۹۰، به شدت تحت تأثیر شبهات قرار گرفتهاند و گاهی حتی در باورهای ابتدایی دینی خود دچار تزلزل شدهاند.
وقتی نگاه کنیم، متوجه میشویم حتی در سادهترین مسائل دینی مانند نماز و روزه نیز ممکن است سؤالات و ابهاماتی وجود داشته باشد. اگرچه هنوز نوری از باورهای ناب حول موضوعاتی مانند امام حسین(ع) باقی مانده است، اما در سایر زمینهها شک و شبههها به شدت زیاد شده است.
این انکار حقیقت صرفاً به ایمان دینی محدود نمیشود، بلکه ارزشهای اخلاقی جامعه را نیز تحت تأثیر قرار داده و فساد را عادیسازی میکند. یکی از نتایج این اقدامات، زیر سؤال بردن آموزههایی نظیر روابط شرعی و خانواده است. با انکار مبانی دینی و ارزشی، جامعه به تدریج دچار فساد ساختاری میشود و بنیان خانواده تضعیف میگردد.
سایر تهدیدهای ذکرشده در آیات بعدی سوره قلم هم قابل توجه هستند، مانند «حلاف مهین» که به کسی اشاره دارد که برای پیشبرد اهداف خود دائماً به دروغ قسم میخورد. چنین افراد قصد دارند با سوءاستفاده از اعتماد مردم، افکار عمومی را فریب دهند و حقیقت را وارونه جلوه دهند که این رفتارها در نهایت باعث ایجاد بیاعتمادی گسترده در میان مردم میشود.
یکی دیگر از تهدیداتی که قرآن مطرح میکند، نقش «حماز» یا افرادی است که با عیبجویی و طعنه به دیگران شخصیت آنان را تخریب میکنند. این افراد، به جای پرداختن به حقیقت یا حل مشکلات جامعه، با ترور شخصیت افراد مثبت جامعه، افکار عمومی را از مسیر صحیح منحرف کرده و تصویر کاریکاتوری از انسانهای مفید ارائه میدهند. نتیجه این تخریبها معمولاً تضعیف وحدت اجتماعی و افزایش اختلافات است.
یکی دیگر از تهدیدها «مشاء بنمیم» است؛ افرادی که واقعیتها را تحریف کرده و اطلاعات نادرست منتشر میکنند. با انتشار شایعات و اخبار جعلی، فضای فکری جامعه مسموم شده و اعتماد عمومی بر باد میرود. چنین افرادی گسترش فرهنگ دروغ و تهمت را به دنبال دارند و تأثیر منفی بسیاری بر وحدت اجتماعی خواهند گذاشت.
انکار حقایق موجب تضعیف پیوندهای اخلاقی و اجتماعی میشود
در مجموع، چنین رفتارهایی باعث تضعیف پیوندهای اخلاقی و اجتماعی ملت شده است. این پدیدهها ما را به سمت بیاعتمادی عمومی سوق دادهاند که آثار آن در روابط انسانی و سیاسی جامعه کاملاً مشهود است.
اگر نگاهی به احزاب و گروههای سیاسی بیندازیم هم این بدبینی را به وضوح مشاهده میکنیم؛ جوی مسموم که توسط همین افراد ایجاد شده و بسیاری از بخشهای جامعه را تحت تأثیر قرار داده است.
از منافقان و افراد دوچهره در جامعه پرهیز کنید، چرا که این افراد با پوشش مذهبی و رفتار ظاهراً پاک دینی، در باطن به ترویج فساد میپردازند و حقیقت را تحریف میکنند. در سوره احزاب، آیه ۱، خداوند به پیامبر دستور میدهد از کافران و منافقان دوری کند؛ چرا که این افراد با اعمال خود مردم را گمراه کرده و باعث ابهام در تشخیص حقایق میشوند. آنها ادعای ایمان دارند، اما در عمل برخلاف ارزشهای الهی حرکت میکنند.
این منافقان ویژگیهایی دارند که شناخت آنها برای جامعه ضروری است. اول اینکه، دین و ارزشهای اخلاقی را به نادرست تفسیر میکنند. دوم، با ظاهرسازی، مردم را فریب میدهند و ابهاماتی در شناخت حقیقت ایجاد میکنند. سوم اینکه از جریانهای فکری منحرف در پوشش دین حمایت میکنند. این اقدامات ممکن است ضربات جدی به اساس حکومت دینی وارد کند و مردم را از دین گریزان کند. برای مثال، دیده شده در برخی از انتخاباتها یا رویدادهای سیاسی، رفتار نادرستِ افرادی که خود را مدافع دین معرفی میکنند، باعث شده قشر وسیعی از جامعه نسبت به دین و ارزشهای اسلامی دچار بدبینی شوند.
در این میان، باید به رفتار خشن و سنگدلانه برخی افراد نیز توجه کرد. در سوره قلم، آیه ۱۳ آمده است: «عُتُلٍّ بَعْدَ ذَلِکَ زَنِیمٍ»، این آیه، به افرادی اشاره دارد که خشن، بیرحم و بیاصالت هستند. این گونه افراد علاوه بر تأثیر منفی بر امنیت اجتماعی، در سیستم قضایی، سیاسی و اطلاعاتی نیز نباید دخالت داشته باشند. تشخیص این افراد و جلوگیری از ورودشان به حوزههای حساس مدیریتی بسیار مهم است. در سیستمهای اطلاعاتی و قضایی باید شخصیت افراد بررسی شود تا کسانی با مشکلات شخصیتی یا اهداف مخرب وارد این سیستمها نشوند.
همچنین مسئله «زنیم» یعنی افراد بدسرشت، بیریشه و بیاصالت که حضورشان در جامعه و سیاست فقط دردسرساز است. این افراد که سابقه یا پیشینهای مشخص ندارند، ممکن است ناگهان با زدوبندهای سیاسی به موقعیتهایی در سطوح بالا دست یابند. اینها غالباً با استفاده از تظاهر به ایمان یا ظاهر مقبول اجتماعی سعی در پیشبرد اهداف خود دارند. رهبری چنین افرادی به دلیل فقدان بنیان اخلاقی و فکری قابل اعتماد نیست.
در قرآن نیز مثالهایی از چنین حالتهایی آورده شده است. زن نوح و زن لوط مثال بارز افرادی هستند که به رغم روابط خانوادگی نزدیک با پیامبران الهی، در دسته کافران قرار گرفتند و تهدید محسوب شدند. در مقابل، حضرت آسیه یا مریم به عنوان نمونههایی از زنان صالح معرفی شدهاند که تحت عنوان فرصت قرار میگیرند. بنابراین، ارزش افراد بستگی به ایمان و اعمال آنها دارد، نه صرف نزدیکی یا ظاهرشان.
به تاکید قرآن کریم از افراد متجاوز، ستمگر و گناهکار نیز باید پرهیز شود. مقام معظم رهبری اشاره دارند که در مواردی مانند مذاکرات بینالمللی باید آیهای از سوره آل عمران را مدنظر داشت. این آیه میگوید که غیرخودیها را به دوستی نگیرید و اسرار خود را به آنان بازگو نکنید، چرا که آنها نه تنها از ایجاد ناپایداری برای شما کوتاهی نمیکنند، بلکه آرزو دارند شما در سختی و رنج باشید. واقعاً آیا اروپاییها و آمریکاییها دلشان میخواهد که ما در رفاه و خوشبختی زندگی کنیم؟
آیات متعددی وجود دارد که خداوند در آنها خواص و رهبران منحرف را بهعنوان یک تهدید مطرح کرده است. در سوره احزاب آیه ۶۷ به روشنی بیان شده که روز قیامت برخی خواهند گفت: پروردگارا، ما از سران و بزرگانمان پیروی کردیم و آنها ما را گمراه کردند.
اما باید به فرصتها هم توجه کرد. اولین فرصت، خود قرآن است. قرآن در سوره آل عمران میفرماید که آیات آن، برخی محکم و برخی متشابه است، اما همه برای هدایت نازل شدهاند. قرآن یک منبع الهی است که دستخوش تحریف نشده و خداوند خود وعده حفظ آن را داده است. بنابراین، این کتاب به چند دلیل یک فرصت بزرگ محسوب میشود: اول اینکه بهعنوان منبع هدایت عمل میکند. دوم، تفکر و تدبر را در انسان تقویت کرده و امکان درک عمیقتر از جهان را فراهم میکند. سوم، به سؤالات بنیادی انسان درباره هدف زندگی، خلقت و آخرت پاسخ میدهد. آیا چنین منبعی در اختیار مسیحیان یا یهودیان وجود دارد؟
قرآن الگویی برای ایجاد عدالت اجتماعی ترسیم کرده است
در سطح اجتماع نیز قرآن الگویی برای ایجاد عدالت اجتماعی ترسیم میکند و ما را از زیادهطلبی بر حذر میدارد، ضمن اینکه کل ساختار قرآن سرشار از فرصتهای اخلاقی و معنوی است که ما را به راه درست هدایت میکند.
دومین فرصت، وجود پیامبران است. پیامبران واسطههایی برای دریافت وحی الهی هستند و دانشهایی که ما نمیتوانیم بهتنهایی بدان دست یابیم را در اختیار ما قرار میدهند. آنها مکمل عقل درونی ما هستند؛ چرا که انسان تنها با عقل درونی نمیتواند مسیر هدایت را کامل بپیماید. پیامبران نه تنها هدف زندگی و حقیقت هستی را روشن میکنند، بلکه الگوهای حکمرانی و اجتماعی را نیز ارائه میدهند.
سومین فرصت مطرحشده توسط خداوند، اهل ذکر یا همان دانشمندان هستند. این موضوع در سوره نحل آیه ۴۳ بیان شده است: «از اهل ذکر بپرسید اگر نمیدانید.» دانشمندان، چه در حیطه علوم دینی و چه علوم تجربی، فرصتی بزرگ برای بشریت هستند. اگر با این دیدگاه نگاه کنیم، بسیاری از دانشمندانی که خارج از کشور هستند، باید به ایران بیایند و دانش خود را در خدمت جامعه قرار دهند، چراکه نباید از ظرفیت آنها محروم شویم.
در همین راستا، علوم تجربی نیز نقش مهمی ایفا میکنند. همانطور که آیتالله جوادی آملی اشاره کردهاند، اگر علوم تجربی به درجهای از اطمینان عقلانی برسند، حجت شرعی نیز محسوب میشوند. برای مثال، اگر مهندسی بگوید یک سد برای تکمیل نیازمند مقدار مشخصی مصالح است و این توصیه رعایت نشود، حتی اگر سد تخریب شود، مسئولیت آن نه تنها در دنیا بلکه از لحاظ شرعی نیز متوجه افراد خواهد بود.