اقامه‌ علمی‌ قرآن کریم؛ مفهوم، دلایل و قلمرو

نویسنده: محمدصادق یوسفی مقدم ؛ استاد، پژوهشکده‌ فرهنگ و معارف قرآن، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی

دوفصلنامه علمی – تخصصی مطالعات حکمرانی اسلامی؛ دوره ۱، شماره ۲، مهر ۱۴۰۴

چکیده

قرآن کریم در هندسه معرفتی اسلام، نه تنها کتاب هدایت معنوی و اخلاقی، بلکه منشور جامع زندگی انسانی در تمام ابعاد مادی و معنوی است. یکی از ابعاد مهم «اقامه قرآن» که از متون دینی و بیانات مفسران بزرگ قابل برداشت است، «اقامه علمی» آن است؛ یعنی جریان‌بخشی مستمر آموزه‌های علمی قرآن در حیات فردی، اجتماعی و عرصه‌های گوناگون علوم. براساس این دیدگاه، قرآن مرجع نخست معرفتی مسلمانان است و می‌بایست بر تولید علم، نظریه‌پردازی و نظام‌سازی در حوزه‌های مختلف به‌ویژه علوم انسانی حاکمیت داشته باشد. با این حال، مسئله اساسی آن است که در طول تاریخ اندیشه اسلامی، دو رویکرد افراطی و تفریطی درباره نسبت قرآن و علوم شکل گرفته است: از یک‌سو، عده‌ای با تفسیرهای ذوقی یا انطباق شتاب‌زده آیات با فرضیه‌های علمی، بدون رعایت ضوابط فهم متون وحیانی، جامعیت علمی قرآن را تا حد شمول همه علوم تجربی و طبیعی دانسته‌اند؛ و از سوی دیگر، برخی به‌کلی مرجعیت علمی قرآن را نفی کرده و قلمرو آن را به توصیه‌های اخلاقی و آخرتی محدود ساخته‌اند. خلأ یک رویکرد علمی، روشمند و متوازن، که هم از افراط و هم از تفریط پرهیز کند، سبب شده است موضوع «اقامه علمی قرآن» و حدود و ثغور آن، نیازمند پژوهشی عمیق، مستند و اجتهادی باشد. این پژوهش با هدف تبیین دقیق مفهوم «اقامه علمی قرآن کریم»، واکاوی دلایل ضرورت آن، و ترسیم قلمرو واقعی آن در زندگی فردی و اجتماعی مسلمانان صورت گرفته است. در این راستا، تحقیق می‌کوشد: تعریف مفهومی و اصطلاحی «اقامه قرآن» و به تبع آن «اقامه علمی قرآن» را ارائه دهد؛ جایگاه علم و مفاهیم مشابه آن را در قرآن کریم بررسی و تحلیل نماید؛ ضرورت اقامه علمی قرآن را با استناد به نصوص قرآنی، روایات و تحلیل‌های عقلی روشن کند؛ دیدگاه‌های مختلف درباره نسبت قرآن و علوم را نقد و ارزیابی نماید؛ و در نهایت چارچوبی منطقی برای بهره‌گیری از ظرفیت قرآن در هدایت و اصلاح علوم انسانی و سایر حوزه‌های معرفتی پیشنهاد دهد. روش پژوهش، توصیفی ـ تحلیلی با رویکرد اجتهادی است. گردآوری داده‌ها از طریق منابع کتابخانه‌ای، شامل قرآن کریم، تفاسیر معتبر، آثار اندیشمندان معاصر، بیانات رهبر معظم انقلاب و منابع فلسفه علم و روش‌شناسی انجام شده است. تحلیل داده‌ها در چند گام صورت گرفته است: نخست، استخراج مفاهیم کلیدی از قرآن و منابع معتبر؛ سپس، بررسی تطبیقی دیدگاه‌ها و خط‌مشی‌های مفسران و متفکران در خصوص قلمرو علمی قرآن؛ آنگاه، نقد روشمند رویکردهای افراطی و تفریطی موجود؛ و در نهایت، تبیین قلمرو واقعی اقامه علمی قرآن با لحاظ مبانی هستی‌شناختی، معرفت‌شناختی و روش‌شناختی اسلام. در این فرایند، از منهج «تفسیر قرآن به قرآن» برای تبیین آیات مرتبط استفاده شده و تحلیل‌ها با ملاحظات علمی روز در علوم انسانی و مباحث روش‌شناختی ترکیب شده است. یافته‌ها نشان می‌دهد که مفهوم «اقامه» در لغت و اصطلاح، به معنای برپا داشتن و وفای کامل به حقوق یک امر تا تحقق همه آثار آن است؛ بر این اساس، «اقامه قرآن» یعنی جاری‌سازی جامع آموزه‌های اعتقادی، اخلاقی، عملی و علمی قرآن در سطح فرد و جامعه. «اقامه علمی قرآن» نیز به معنای اعمال مستمر آموزه‌های علمی قرآن بر عرصه‌های مختلف علوم و جهت‌دهی به فرآیند تولید و ارزیابی دانش بر اساس مبانی وحیانی است. تحلیل واژگان «علم» و مفاهیم مشابه آن در قرآن نشان می‌دهد که از دید وحیانی، علم معادل یقین است و قرآن پیروی از غیرعلم ـ شامل ظن، شک و وهم ـ را به‌کلی مردود می‌داند. توصیف قرآن به «کتاب علم»، «نور»، «برهان» و «حکیم»، ضرورت توجه به جنبه علمی آن را تثبیت می‌کند. این ویژگی‌ها دلالت بر آن دارند که آموزه‌های قرآن ذاتاً روشن و استوارند و می‌توانند حقایق بیرونی را به‌درستی آشکار کنند. نتایج بررسی قلمرو مأموریت قرآن نیز حاکی از آن است که هدایت قرآن منحصر به ارزش‌های اخروی و معنوی نیست، بلکه شامل سامان‌دهی حیات دنیوی، نظام اجتماعی عادلانه، عدالت اقتصادی، مبارزه با فساد، حفظ وحدت و استقلال، و مقابله با طاغوت نیز می‌شود. این رویکرد جامع، اقامه علمی قرآن را به یکی از ارکان اقامه کلی قرآن تبدیل می‌کند. از نظر دیدگاه‌شناسی، جریان‌های افراطی ـ مانند برخی مفسران که همه علوم طبیعی و تجربی را در متن قرآن جست‌وجو می‌کنند ـ به دلیل فقدان روشمندی و بی‌توجهی به ظاهر و سیاق آیات، دچار خطا شده‌اند؛ در مقابل، جریان‌های تفریطی نیز با نادیده گرفتن ظرفیت توحیدی و جامع قرآن، آن را صرفاً کتاب اخلاق و آخرت معرفی می‌کنند. هر دو رویکرد، از مبنای صحیح فاصله گرفته و نتوانسته‌اند چارچوب متوازن و معتبر ارائه دهند. یافته‌های تحقیق نشان می‌دهد که اقامه علمی قرآن مستلزم به‌کارگیری روشی علمی و منضبط است که ضمن حفظ حرمت متن وحیانی، از ظرفیت‌های آن برای غنابخشیدن به علوم، به‌ویژه علوم انسانی، استفاده کند. این روش می‌بایست تعامل عقل، تجربه و وحی را به رسمیت بشناسد و از تطبیق شتاب‌زده داده‌های علمی بر آیات یا انکار کامل ارتباط قرآن با علوم، پرهیز کند. در نهایت، پژوهش نتیجه می‌گیرد که اقامه علمی قرآن، نه صرفاً یک توصیه فرهنگی، بلکه ضرورتی راهبردی برای احیای هویت معرفتی جهان اسلام و تولید علوم انسانی اسلامی است. این امر، نیازمند بازمهندسی نظام آموزشی و پژوهشی، پیوند فعال حوزه و دانشگاه، تربیت اندیشمندان قرآنی بینارشته‌ای، و تأسیس نهادهای تخصصی برای پژوهش‌های تطبیقی میان قرآن و علوم است. چنین رویکردی می‌تواند ضمن حفظ اصالت وحی، علوم را از چارچوب‌های صرفاً مادی‌گرا خارج کرده و به سمت سعادت جامع انسانی ـ دنیوی و اخروی ـ سوق دهد.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.