اندیشه حکمرانی امنیتی
نویسنده: علی اصغر بهنام نیا ؛ دانشیار، دانشگاه عالی دفاع ملی
دوفصلنامه علمی – تخصصی مطالعات حکمرانی اسلامی؛ دوره ۱، شماره ۲، مهر ۱۴۰۴
چکیده
حکمرانی امنیتی یکی از مؤلفههای بنیادین اداره جوامع و در عین حال، حوزهای میانرشتهای با ابعاد سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حقوقی است که بنیان آن بر جهانبینی و اندیشه حاکم بر ساختار سیاسی استوار است. در جهان امروز، شکلگیری مکاتب و الگوهای امنیتی، متأثر از نگرشهای فلسفی، دینی و علمی متنوع است. جهانبینیهای سکولار و لیبرال در غرب، رویکردهای سوسیالیستی و اقتدارگرایانه در شرق، و جهانبینی توحیدی در نظامهای اسلامی، مسیرهای متفاوتی را در تعریف، اهداف و روشهای حکمرانی امنیتی ترسیم کردهاند. با این حال، در ادبیات علمی، مطالعهای جامع و اختصاصی درباره «اصول حاکم بر اندیشه حکمرانی امنیتی» ـ به ویژه بر پایه مبانی اسلامی ـ کمتر انجام شده است. این خلا نظری در حالی است که در شرایط پرچالش قرن بیستویکم، دولتها با پدیدههایی همچون تهدیدات نوپدید، جنگهای ترکیبی، تغییرات در امنیت انسانی، و تعارض میان ارزشهای امنیتی و آزادیهای فردی مواجهاند. در چنین بستری، ضرورت تعریف دقیق «اندیشه حکمرانی امنیتی» و اصول حاکم بر آن بر مبنای ارزشها و مبانی جهانبینی اسلامی، بیش از پیش احساس میشود. مسئله اصلی تحقیق حاضر آن است که اصول بنیادین اندیشه حکمرانی امنیتی چیست و چگونه میتوان این اصول را ـ با تأکید بر بنیانهای ارزشی اسلامی ـ شناسایی و در لایههای مختلف حکمرانی امنیتی به کار بست تا ضمن پاسخگویی به نیازهای امنیتی معاصر، از افتادن در دام الگوهای صرفاً مادیگرا جلوگیری شود. این پژوهش با هدف شناسایی، دستهبندی و تبیین اصول حاکم بر جهانبینی و اندیشه حکمرانی امنیتی، به ویژه در چارچوب حکمرانی اسلامی، انجام شده است. در این مسیر چند هدف فرعی نیز دنبال شده است: ارائه تعریفی روشن از مفهوم «اندیشه حکمرانی امنیتی» و تمایز آن با سایر مفاهیم مشابه؛ بررسی تفاوتها و شباهتهای جهانبینیهای شرقی، غربی و اسلامی در حوزه حکمرانی امنیتی؛ شناسایی اصول بنیادین و چالشهای پیشِروی حکمرانی امنیتی در شرایط نوین؛ تحلیل جایگاه سه لایهی «حکمرانی امنیتی بر جامعه»، «در جامعه» و «با جامعه» در الگوی اسلامی و نقش مردم در تأمین امنیت پایدار؛ و در نهایت، ارائه چارچوبی نظری برای بهرهگیری از ارزشهای دینی در تدوین سیاستها و رویههای امنیتی. غایت این تحقیق، توسعه یک بنیان فکری برای حکمرانی امنیتی است که همزمان با کارآمدی عملی، مشروعیت ارزشی و فرهنگی نیز داشته باشد. پژوهش حاضر به روش اکتشافی و با رویکرد توصیفی- تحلیلی انجام گرفته است. دادهها بر پایه مطالعات کتابخانهای، بررسی منابع کلاسیک اندیشه سیاسی و امنیتی، متون دینی و آثار صاحبنظران معاصر گردآوری شده است. ابتدا با روش تحلیل محتوا، مفاهیم و مؤلفههای کلیدی از متون استخراج گردید. سپس از طریق مقایسه تطبیقی، تفاوتها و اشتراکات الگوهای غربی، شرقی و اسلامی در حکمرانی امنیتی بررسی شد. در مرحله بعد، با بهرهگیری از چارچوب نظری جهانبینی، به تبیین نحوه تأثیرگذاری مبانی اعتقادی و ارزشی بر اصول حکمرانی امنیتی پرداخته شد. نهایتاً ساختاری سهلایه برای حکمرانی امنیتی تعریف و هر لایه با توجه به وظایف، روابط و الزامات خاص خود، در پرتو جهانبینی اسلامی تحلیل گردید. این روش، امکان پیوند میان سطوح نظری (مبانی و اصول) و سطوح عملی (سیاستها و اقدامات) را فراهم ساخت. یافتهها نشان میدهد که اندیشه حکمرانی امنیتی، مفهومی کلان و راهبردی است که بدون شناسایی اصول بنیادین و جهانبینی حاکم، دچار پراکندگی، عدم انسجام و آسیبپذیری در برابر تهدیدات نو میشود. بررسی تطبیقی نشان داد که جهانبینی غربی، مبتنی بر سکولاریسم، اومانیسم و اصالت سود و قدرت بوده و عمدتاً امنیت را ابزاری برای حفظ منافع ملی و برتری ساختار حاکم میداند. جهانبینی شرقی نیز هرچند بر ثبات اجتماعی و انسجام جمعی تأکید دارد، اما اغلب به سمت اقتدارگرایی متمرکز و کنترل شدید نهادهای اجتماعی گرایش پیدا میکند. در مقابل، جهانبینی اسلامی با تکیه بر توحید، شریعت، عدالت اجتماعی و کرامت انسانی، امنیت را همزمان در ابعاد مادی و معنوی تعریف میکند و مردم را هم شریک و هم محور در فرآیند تأمین امنیت میداند. پژوهش نشان میدهد که حکمرانی امنیتی از منظر اسلامی، بر سه لایهی مکمل بنا میشود: ۱. حکمرانی امنیتی بر جامعه: تمرکز بر سازمانها و نهادهای امنیتی برای تعامل عادلانه و عقلانی با جامعه هدف. ۲. حکمرانی امنیتی در جامعه: ساماندهی روابط و هماهنگی بینسازمانی برای بهرهگیری همافزا از ظرفیتهای امنیتی. ۳. حکمرانی امنیتی با جامعه: جلب مشارکت مردمی و تبدیل مردم به بازیگران فعال در تأمین امنیت و اقامه عدالت. این سه لایه در اندیشه اسلامی، باید با رعایت اصولی چون عدالتمحوری، شفافیت مسئولانه، تعادل میان امنیت ملی و امنیت انسانی، و ترکیب قدرت مادی با قوت معنوی همراه باشند. از دیگر یافتههای کلیدی پژوهش، شناسایی چالشهای پیش روست؛ از جمله: تعارضهای ذاتی میان تمرکزگرایی و مردمگرایی، حفظ محرمانگی و لزوم شفافیت، و نیز مواجهه با تهدیدات پیچیدهای که مرز میان امنیت داخلی و خارجی را محو میکنند. تحقیق تأکید میکند که موفقیت حکمرانی امنیتی اسلامی، مشروط به ایجاد توازن میان این دوگانههاست. نتیجهگیری نهایی بر آن است که طراحی اندیشه حکمرانی امنیتی بر مبنای جهانبینی اسلامی، نه تنها الگوی بومی و متناسب با فرهنگ و ساختار اجتماعی کشور ارائه میدهد، بلکه با تلفیق معنویت و سیاستگذاری عقلانی، میتواند الگویی کارآمد برای سایر جوامع اسلامی نیز باشد. چنین الگویی، ضمن پاسداری از ارزشهای دینی، توان مقابله با تهدیدات نوپدید را افزایش داده و به ایجاد امنیت پایدار، مشروعیت سیاسی و انسجام اجتماعی یاری میرساند.
