عدالت علوی؛ محور انسجام ملی در هندسه حکمرانی مسئلهمحور
یک حکومت برای موفقیت نیازمند یک نظام دقیق برای تشخیص اولویتهاست. در حکمرانی غیرمعصوم، این وظیفه بر عهده «اتاق فکر» است که باید دارای ویژگیهای سهگانه «ارزشبنیان بودن»، «واقعبین بودن» و «آزاد و مستقل بودن» باشد. به فرموده امیرالمؤمنین (علیه السلام)، یکی از دلایل نابودی دولتها، ناتوانی در تشخیص اولویتها است.
نهمین نشست از سلسله نشستهای «چیستی و چرایی حکمرانی اسلامی» با موضوع «انسجامبخشی اجتماعی و حکمرانی» توسط دبیرخانه حکمرانی اسلامی وابسته به مدرسه عالی حکمرانی شهید بهشتی و با همکاری مراکز علمی و حوزوی برگزار شد.
در این نشست، حجتالاسلام والمسلمین محمد عشائری منفرد، عضو هیئت علمی جامعه المصطفی، به واکاوی دقیق سیره حکمرانی امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیهالسلام) با تمرکز بر چگونگی ایجاد و حفظ انسجام اجتماعی در مواجهه با بحرانهای سیاسی و فقهی پرداخت و در تبیین ابعاد حکمرانی علوی، به این نکته اشاره کرد که سیره عملی حضرت، یک الگوی تمامعیار در نظام اولویتسنجی برای حل مسائل کلان جامعه اسلامی است.
انتخاب اولویت در بحران؛ اصل بنیادین حکمرانی علوی
عشائری منفرد در ابتدای مباحث خود، به تبیین شرایط آغازین حکومت امیرالمؤمنین (علیه السلام) پرداخت و خاطرنشان ساخت که امام در هنگام زمامداری، با انبوهی از پروندههای پیچیده بر روی میز حکومت مواجه بودند که هر یک بهتنهایی میتوانستند محور اصلی اقدامات باشند؛ از جمله: پرونده فتوحات و تصمیمگیری برای ادامه یا توقف جنگها، مسائل قومی و قبیلهای و دخالت دادن اقوام و خویشان در بدنه حکومت که بر اساس تئوری «صله رحم» توجیه شرعی نیز یافته بود، مطالبات بنیهاشم شامل مسئله فدک و حق پایمالشده خمس، و همچنین پرونده حقانیت خود حضرت بهعنوان جانشین بلافصل و مسئله خونخواهی حضرت زهرا (سلام الله علیها).
استاد عالی حوزه علمیه قم افزود: در میان تمامی این گزینهها، امیرالمؤمنین (علیه السلام)با تشخیص دقیق خود، مسئله عدالت و مقابله با حکومت اموی در شام به رهبری معاویه را بهعنوان «اولویت اول و فوری» حکومت خویش برگزیدند. به اعتقاد وی، این تصمیم، حتی اگر به بهای از دست رفتن پایگاههای قدرت تمام میشد، امری اجتنابناپذیر بود. حضرت در برابر مشاورانی که ابقای موقت معاویه را پیشنهاد میکردند، قاطعانه فرمودند که اولین اولویت زمانی، اجرای عدالت از بالاترین و فاسدترین نقطه، یعنی معاویه، است.
چالش مطلوب غریب و لزوم تبدیل آن به اراده ملی
عضو هیئت علمی جامعه المصطفی، اصلیترین چالش حکمرانی علوی را در این نکته دانست که اولویتبخشی به امر عدالت و مقابله با معاویه، در ابتدا یک «مطلوب غریب» بود. یعنی یک خواسته حکومتی که طرفداران کافی، حتی در میان نخبگان و نزدیکان حضرت نظیر ابنعباس و قیس بن سعد، نداشت. بسیاری از نخبگان از این اقدام بیمناک بودند، بهویژه با اعلام قاطع امام مبنی بر بازپسگیری اموال تاراجشده از بیتالمال که فرمود: «حتی اگر مهریه همسرانتان شده باشد، بیت المال را پس میگیرم».
عشائری منفرد تصریح کرد: موفقیت چشمگیر حضرت در تبدیل این مطلوب فردی و غریب به یک اراده ملی، یکی از بزرگترین دستاوردهای حکمرانی ایشان است. وی با اشاره به معجزه حکمرانی امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در تأسیس سپاه از درون عدم انسجام، یادآور شد که حضرت توانستند در سفری کوتاه، سپاهی قدرتمند سازماندهی کنند که به تعبیر متکلمان معتزلی، در آن متهمان به قتل خلیفه سوم در کنار سوگواران قتل او میجنگیدند. هنر امام(علیه السلام) در این بود که بهگونهای سخن میگفت که هیچیک از این دو گروه آزرده نشده و علیه یکدیگر برانگیخته نشوند و انسجام سپاه حفظ گردد.
انسجام ملی؛ ابزاری مسئلهمحور نه یک هدف غایی
این استاد حوزه علمیه قم در تحلیل سیره امیرالمؤمنین (ع)، به این نکته مهم تأکید کرد: انسجام ملی یک هدف غایی و فینفسه نیست، بلکه یک «ابزار کارآمد» برای حل مسئله است. انسجام صرفاً برای داشتن انسجام به وجود نمیآید، بلکه کارکردی مسئلهمحور دارد و برای ممکن ساختن «اقدام مجموعی» جهت حل یک مسئله حلناپذیر ضروری است.
به باور وی، انسجام پدیدهای ایستا نیست، بلکه پس از حل یک مسئله، برای حل مسئله بعدی، ممکن است شکل و سازماندهی این انسجام با دقتهایی جزئی و نامحسوس تغییر کند. این رویکرد، انسجام را از یک مغالطه هدف و وسیله رها ساخته و آن را در خدمت مسائل واقعی جامعه قرار میدهد.
ارکان نظام حکمرانی برای ایجاد و صیانت از انسجام
این استاد حوزه علمیه قم در ادامه، ارکان اساسی که حضرت برای ایجاد و حفظ این انسجام مسئلهمحور بر آنها تکیه داشتند را تبیین نمود:
نظام اولویتسنجی در حکمرانی غیرمعصوم: وی یکی از دلایل نابودی دولتها را ناتوانی در تشخیص اولویتها دانست و به فرموده حضرت: «تقدیم الاَراذل و تأخیر الاَفاضل» اشاره کرد. در حکمرانی غیرمعصوم، این وظیفه بر عهده «اتاق فکر» است که باید دارای ویژگیهای سهگانه «ارزشبنیان بودن»، «واقعبین بودن» و «آزاد و مستقل بودن» باشد. همچنین، حضرت بر اساس اولویتسنجی خود، گاهی جامعه را میآزمودند و هنگامی که مشاهده میکردند یک اقدام غیراصلی در حال آسیب زدن به انسجام است، از آن کوتاه میآمدند. این تدبیر نشان میدهد که ایشان حاضر بودند مسائل فرعی را برای حفظ انسجام لازم جهت حل مسئله اصلی، مسکوت بگذارند.
عدالت؛ نیرومحرکه اصلی وحدت اجتماعی: عشائری منفرد مهمترین عنصری که انسجام را حول محور حاکمیت شکل میدهد، عدالت خواند. او با ارجاع به روایت کلیدی خطبه ۲۱۶ نهجالبلاغه که در کتاب کافی نیز به صورت مسند نقل شده، به جمله حضرت خضر (ع) خطاب به امیرالمؤمنین(علیه السلام) استناد کرد که: «یَجْمَعُنَا فِی الْأُمُورِ عَدْلُکَ» (عدالت تو ما را در امور [سیاسی] متحد میکند).
وی در تبیین چرایی این وحدتآفرینی، به «تعادل میان سود دین و دود دین» اشاره کرد و افزود: اگر دین برای مردم تکالیف و هزینههایی («دود») دارد، باید منافع و دستاوردهای آن («سود») نیز برایشان ملموس باشد. نمیتوان از مردم خمس گرفت اما فقر را در جامعه ریشهکن نکرد. مردم باید ببینند که اجرای احکام دینی به بهبود زندگی آنها منجر میشود.
ضرورت تواصی و مراقبت دائم از انسجام: این استاد جامعه المصطفی، «تواصی» را صرفاً سفارش کلامی ندانست، بلکه آن را به معنای ایجاد اتصال و یگانگی عمیق در جامعه (همانند وصایت که ادامه رسالت است) تحلیل کرد. همچنین یادآور شد که در خطبه ۲۱۶، سعادت یک حکومت در گروی ادای حقوق متقابل حاکم و رعیت است و بدون آن، نه عدالت، نه انسجام و نه قدرتی برای حل مسئله شکل نخواهد گرفت.
الگوی دووجهی حکمرانی؛ سختافزار و نرمافزار
عشائری منفرد در بخش پایانی نشست، الگوی حکمرانی موفق علوی را یک «الگوی ترکیبی دو وجهی» معرفی کرد:
سختافزار: انسجام ملی که یک ساختار اجتماعی قدرتمند است و از طریق عدالت، دعوت دینی متوازن و مراقبت دائمی ایجاد میشود. این سختافزار، بستر لازم برای حرکتهای بزرگ محسوب میشود.
نرمافزار: تبدیل مطلوب حاکمیت به اراده ملی که فرآیندی است برای تبدیل دغدغهها و اهداف حکومت به یک باور و خواست عمومی تا مردم پای کار حل مسئله بیایند. این فرآیند میتواند شامل جهاد تبیین و فعالیت حلقههای میانی باشد.
وی تأکید کرد که اگر این دو وجه با هم عمل کنند، «حرکت جمعی» برای حل مسئله شکل میگیرد که یک تکلیف مرکب بوده و در آن، هر فرد و گروه نقشی متفاوت اما مکمل ایفا میکند. عدم توجه به این نرمافزار، موجب «مغالطه هدف و وسیله» شده و انسجام را به هدف تبدیل میکند که جامعه را از حل مسائل واقعی باز میدارد.
